صدای همهمه و شلوغی بدو بدو در راهرو، کنجکاویم را برای دیدن ماجرا تحریک کرد، زنی با لباسی سیاه به ستون بزرگ بالای پله تکیه داده بود و چند نفر مرد در حال ریختن آب بر روی صورتش بودند…. به سرعت خودم را به زن رساندم تا در میان آن همه مرد غریبه احساس تنهایی […]
صدای همهمه و شلوغی بدو بدو در راهرو، کنجکاویم را برای دیدن ماجرا تحریک کرد، زنی با لباسی سیاه به ستون بزرگ بالای پله تکیه داده بود و چند نفر مرد در حال ریختن آب بر روی صورتش بودند….
به سرعت خودم را به زن رساندم تا در میان آن همه مرد غریبه احساس تنهایی نکند، دستاش به شدت می لرزید و نفسش به زور از سینه بالا می آمد، تمام لایه انگشتانش پر بود از موهای سفید و سیاهی که در حین بیهوشی از سر خود کنده بود.
گویا زن در حین پایین آمدن از پله ها دچار تشنج به دلیل بیماری صرع شده و می افتد…
کمی اون طرف تر ستون یک زن جوان دیگر همراه دو کودک در تلاش برای کمک به زن میانسال بود.
نگاه نگران و نفس های گاه و بیگاهش، چشم های پر اشک و پریشانی احوالش، لرزش دستانش قلبم را مچاله می کرد.
دستش را در دست گرفتم و سعی کردم با آرامش و ماساژ بازوانش کمک کنم کمی بهتر شود.
همه دلواپس و نگران، در حال تماس با ۱۱۵ بودند، خانم جوانی همراهش بود با دو بچه خردسال….
از درد نداری و رنج بیماری و هزار مشکلات و بی کسی اش می گفت و هر بار که دختر حرف می زد گویی کوهی از غم بر قلب زن بگذارند، نفسش کند تر می شد و شدت لرزش دستانش بیشتر…
انگار همه بدبختی هایش به یکباره در برابر چشمانش فیلم شده بود و صحنه به صحنه باید با همه ناتوانی و ضعفش آنها را تکرار می کردند و سنگینی بار دوشش هزار برابر بیشتر می شد.
در برابر سوالهایی که می پرسیدم تنها زن جوان جواب می داد و زنی که میان سالتر بود و به زمین افتاده بود، رعشه بدنش بیشتر می شد، گویا مبتلا به بیماری صرع بود و امروز در پی یافتن کمکی برای رهایی از کمی از مشکلاتش به استانداری مراجعه کرده بود.
زن جوان می گفت؛ هزینه هر بسته قرصش هشتصد هزار تومان است و این زن تنها با همه مشکلات ریز و درشتش و این دو بچه خردسال توان خرید آنها را ندارد.
ادامه داد: در خانه مدتی است برای تأمین هزینه های زندگیش نان سنتی درست می کند در مغازه های شهر می فروشد، اما آرد را گران کرده اند و آمده است تا مجوز بگیرد شاید بتواند با تخصیص آرد دولتی بتواند نان بیشتری تولید کند و هزینه زندگیش را بگذراند.
این اولین زن بی سرپرست و تنها نیست که به استانداری مراجعه می کند در دو سه سال اخیر شمار این قبل زنان خیلی بیشتر شده به حدی که سال قبل برای ۵۰ نفر از آنان مجوز تولید نان سنتی ساجی صادر شد و با تخصیص آرد کار خود را در سطح شهرستانهای استان آغاز کردند.
اما به راستی وقتی زنان بی سرپرست که دارای انبوهی از مشکلات کوچک و بزرگ هستند و در این شرایط اقتصادی اگر دارای بچه های خردسال نیز باشند آیا می توانند به تنهایی گلیم خود را از آب بکشند ؟!!!
یک کارشناس اجتماعی گفت: تعداد زیادی از زنان مطلقه، بی سرپرست و بدسرپرست پشت نوبت دستگاه های حمایتی هستند تا بتوانند از حمایت های آنها بهره مند شوند و در این مدت انتظار مجبور هستند به شغل های سختی رو بیاورند کما اینکه کار در خانه های مردم، سبزی پاک کنی، تهیه ترشی و مربا، شاگردی در آرایشگاه های زنانه، فروشگاه های بزرگ و در صورتی که سرمایه اندکی داشته باشند باز کردن یک فروشگاه کوچک لباس فروشی، دست فروشی در کنار خیابان و حتی تکدی گری از جمله این کارها است.
وی که خواست نامش فاش نشود اظهار داشت: آسیب های اجتماعی که این زنان بد سرپرستی و بی سرپرست با آنها مواجه اند بسیار زیاد است و بیشتر این افراد از بیماریهای روحی و افسردگی رنج می برند و عموماً دچار بیماری های جسمی نیز می شوند.
وی تأکید کرد: بیشتر این زنان با توجه به انبوه مشکلاتی که دارند همه مشقت ها و سختی های زندگی را به جان می خرند و با نجابت و پاکی سعی در تهیه لقمه نان حلالی برای خود و فرزندانشان هستند.
این کارشناس اجتماعی گفت: متأسفانه موازی کاری مراکز خیریه و نهادهای حمایتی یکی از بزرگترین مشکلات در حمایت از این قبیل افراد است که باید به گونه ای به عنوان یک نهاد تجمعیعی با ثبت کد ملی آنان می توانست خدمات مطلوب و مناسب تری به افراد ارائه دهد.
وی تأکید کرد: اگر نهادهای حمایتی تجمیع شوند و خدمات آنها گسترش یابد به گونه ای که علاوه بر توسعه مراکز کاریابی و بیمه ای و تأمین هزینه های اولیه زندگی و درمانی، روانشناسان و مشاورین به صورت رایگان به این قبل افراد کمک می کرد علاوه بر کاهش آلام آنان بسیاری از آسیب های اجتماعی نیز در همان ابتدا پیشگیری می شد و فرزندان این افراد آسیب دیده میراث دار آسیب والد خود نبودند.
وی ابراز امیدواری کرد که دولت برای کمک و ساماندهی این افراد یک برنامه و اقدام اثر گذار در راستای کمک به این قشر مظلوم و محروم ارایه نماید تا کمتر شاهد آسیب و مشکلات این افراد باشیم.
گزارش: ناهید ابراهیمی
دیدگاهتان را بنویسید